امروزه محیط سازمانها محیطی پیچیـده، آشـفته و همـراه بـا عدم اطمینان است. ساختار سازمانی متناسب با سازمان یکی از عوامل مهم و اساسی جهت دستیابی سـازمان به اهدافش و رویارویی بـا چـالشهـای محیطـی محسـوب مـیشـود. مـدلهـای طراحـی ساختار باید به گونهای باشد که انواع پیچیدگیهای پیش روی سـازمان ماننـد پیچیدگی موجود در محیط و پیچیدگی روابط بین ذينفعان را درك کنـد. برای طراحی ساختار سازمانی یک سازمان باید دو بعد ساختاری و محتوایی را در نظر گرفت و اطلاعات مورد نیاز را با استفاده از روشهای گوناگونی مثل پرسشنامه و مصاحبه جمعآوری کرد و همچنين نمودارهای مناسبی از دادههای خام را برای تحليل اطلاعات مرتبط تهيه کرد. در ادامه به معرفی ابعاد ساختاری و محتوایی پرداخته شده است.
- ابعاد ساختاری
- پیچیدگی
- رسمیت
- تمرکز
- ابعاد محتوایی
- استراتژی
- محیط
- تکنولوژی
پیچیدگی:
به میزان تفکیکی که در سازمان وجود دارد اشاره میکند. تفکیک افقی، میزان و اندازه ای را که بین واحدها است، نشان میدهد. تفکیک عمودی به عمق و ارتفاع سلسله مراتب سازمانی اشاره دارد. تفکیک از نظر جغرافیایی، به میزان پراکندگی واحدها و امکانات و نیروی انسانی از لحاظ جغرافیایی اشاره دارد.
رسمیت:
رسمیت بیان میکند اگر شغلی از میزان رسمیت بالایی برخوردار بوده، متصدی آن برای انجام دادن فعالیتهای مربوط به آن شغل و این که چه موقع انجام شود و چگونه باید انجام گیرد از حداقل آزادی عمل برخوردار است. در این صورت از کارکنان باید همیشه نهادههای یکسانی را به روش معینی به کار گیرند که منجر به نتایج از پیش تعیین شده و مشخصی میشود. از این رو وقتی سازمان دارای رسمیت بالایی است، شرح شغلهای کارکنان مشخص، قوانین و مقررات زیاد و دستورالعملهای روشن در خصوص فرآیند کار در سازمان وجود دارند. زمانی که رسمیت کم باشد کارکنان سازمان در به کارگیری نقطه نظرات خود از آزادی عمل بیشتری برخوردار هستند و همچنین رسمیت نوعی معیار استاندارد کردن است؛ چرا که آزادی عمل فرد با رفتار برنامهریزی شده به وسیله سازمان رابطه معکوس دارد؛ لذا استاندارد کردن موجب میشود نظرات و پیشنهادات کارکنان در کارهای سازمان کمتر دخالت داده میشوند. به همین دلیل این ویژگی موجب کاهش شوق رفتاری کارکنان در امور مربوط به سازمان میشود.
تمرکز:
به میزانی که تصمیمگیری در یک نقطه واحد در سازمان متمرکز شده، اشاره دارد. تراکم قدرت در یک نقطه دلالت بر تمرکز دارد. تمرکز در سازمان وقتی است که مرکز ثقل تصمیمگیری در قسمت بالای سلسله مراتب سازمان قرار دارد. به عبارتی اکثر تصمیمات توسط مدیرعامل و معاونین اتخاذ میگردد. از طرف دیگر عدم تمرکز سازمانی وقتی است که هر عضو سازمان بتواند با توجه به میزان وظایف و مسئولیتها، تصمیمات لازم را اتخاذ نماید. به عبارت دیگر زمانی که تصمیمات به صورت فردی یا گروهی در راس سازمانی اتخاذ میشود و برای اجرا به واحدهای تابعه یا زیر سیستمها بالغ میگردد تمرکز در تصمیمگیری وجود دارد.
استراتژی:
استراتژی شيوه و راهي است كه برای تعیین اهداف سازمان تعیین و استفاده میشود و ساختار وسيلهای است كه مديريت با استفاده از آن به هدفهای خود دست مييابد. روشی كه سازمانها با استفاده از استراتژی براي رسيدن به اهداف انتخاب ميكند میتواند به چهار شكل تدافعی، تحليلگر، آيندهنگر و انفعالی باشد.
محیط:
محيط یک سازمان شامل نهادها، سازمانها و عواملي است كه خارج از مرز سازمان وجود دارند و بر تمام يا بخشي از عملكرد سـازمان اثر ميگذارد كه سازمان نميتواند هيچ نوع كنترلي بر این عوامل داشته باشد باشد. بطور کلي سازمانها با دو نوع محيط آرام و متشنج روبرو هستند.
تکنولوژی:
تكنولوژی عبارت است از ابزار، روشها و عملياتي كه در تبديل مواد اوليه به محصول یا خدمت مورد استفاده قرار ميگيرد. سازمانها را ميتوان به نوع سازمانهای توليد كالا و توليد خدمات تقسيمبندی كرد. سازمانها از نظر تكنولوژي توليد به سه گروه توليد واحدهای محصول ،توليد انبوه و فرآيند مستمر توليد تقسيم ميشوند كه هر يک متناسب با دامنه كنترل، نسبت كارگران، نسبت مديران، سطح مهارت كاركنان، ميزان تمركز و ميزان ارتباطات ساختار متناسب با شرایط خود را تعیین کنند.
بدون دیدگاه