در طول یک دهه گذشته، به عنوان مزیتی رقابتی نیاز به چابکی سازمانی و سازگاری و به طور همزمان مدیریت تطابق (ACM) از نسل اتوماسیون فرآیندی که قبل از آن به وجود آمده، ارتقا یافته است. در این زمینه اغلب “اتوماسیون” در تضاد با عنوان کار دانش مدرن و مزایای ذاتی ACM است. در این مقاله خواهیم آموخت که چگونه “اتوماسیون هوشمند” به عنوان یک رشته جدید برای تحول در کسب و کار ایجاد شده است و قابلیتهای سنتی ACM و مدیریت فرآیندهای کسب و کار (BPM) را ترکیب کرده است. مطابق نظرسنجی اخیر شرکت مشاورهای Deloitte & Touche LLP حدود 95% مدیران عامل و 97٪ اعضای هیئت مدیره شرکتها “تهدیدات جدی و اختلال در چشم انداز رشد خود را طی دو تا سه سال آینده” ذکر کردند. تهدید ویژهای که اغلب مورد توجه قرار می گیرد، تأثیر اخلالگر فناوریهای دیجیتالی است که توسط رقبا به کار برده می شوند و چالش درونی آنها برای همگام شدن با سرمایه گذاریهای جدید در فناوری است. اکنون راه حل اختلال دیجیتال چیست؟ تحول دیجیتال یکی از عبارات ذکر شده در حوزه کسب و کارهای فعلی است. اما این یعنی چه؟ تحول دیجیتال، تغییری شگرف در عملکرد یک سازمان و یا یک کشور با محوریت فناوریهای تحولآفرین است. رایانش ابری، اپلیکیشنهای موبایل، رسانههای اجتماعی، تحلیل گری داده، هوش مصنوعی و بلاکچین از مهمترین انواعِ فناوریهای تحولآفرین هستند. انتقال دیجیتال عبارت است از تبدیل یا “دیجیتالی شدن” فرآیندها و عملیات موجود در یک نرم افزار. این فقط یک “برنامه” نیست، بلکه رسانههای دیجیتالی (برنامه های تلفن همراه، اینترنت، لوازم هوشمند و دیگران) را برای ارتباط با مشتریان، شرکاء و حتی کارفرمایان اعمال میکند. فشار برای تحول دیجیتالی و تهدید فراگیر تحول دیجیتال خبرهایی قدیمی است. همه ما داستانهایی درباره مشاغلی را شنیدهایم که با اختلال دیجیتالی از کسب و کار خود خارج شدهاند. مثالها شامل (مشهورترین) Blockbuster است که توسط Netflix از صنعت خارج شده است. ما بنگاههایی مانند Uber ، Facebook ، Airbnb ، Postmates و سایر داستانهای موفقیت را مشاهده میکنیم که یک دهه پیش از ایدههای تقریبا غیرقابل تصور به شرکتهای چند میلیارد دلاری امروز صعود کرده اند.
مسئله مهم این است که چگونه میتوان تحول دیجیتال را با حاکمیت شرکت تراز کرد. چگونه میتوان ضمن تضمین دسترسی دیجیتالی به محصولات و خدمات خود توسط مشتریان، از خطرات از دست دادن کنترل فرآیندهای حاکمیت جلوگیری و نقض امنیت خودداری کرد؟ یا اینکه شرکا و کارمندان را قادر میسازند از طریق رسانههای دیجیتال درگیر شوند؟ پاسخ از دیدگاه سرمایه گذاری فناوری، اتوماسیون هوشمند و موتور تحول دیجیتال است.
اتوماسیون هوشمند، گام تحولی برای مدیریت فرآیند کسب و کار (BPM) و اتوماسیون گردش کار است که مکمل استفاده از قوانین کسب و کار و فناوری مدیریت فرآیند با روباتهای نرم افزاری و هوش مصنوعی (AI) است. مسیر مهم تحول دیجیتال موفقیت آمیز (با ریسک مدیریت شده) ترکیب مدیریت اطلاعات با اتوماسیون هوشمند است.
فناوریهای اتوماسیون هوشمند از تعامل با انسان پشتیبانی میکند. یک مثال نسبتاً ساده، یک “chatbot” با هوش مصنوعی است که قادر است با مشتریان (و به طور فزاینده شرکا و کارمندان) ارتباط برقرار کند، به گونهای که میتواند جایگزین نماینده خدمات مشتری باشد. هنگامی که تعامل از طریق رسانههای دیجیتالی (برنامه تلفن همراه یا وب سایت) باشد، تشخیص اینکه موجودیت در انتهای دیگر واقعی یا مجازی است، دشوار یا غیرممکن است. فرایندهایی که در پشت صحنه اتفاق میافتند، در نهایت تحول دیجیتال را تعریف میکنند. به طور خاص، یک استراتژی موفقیت آمیز تحول دیجیتال راهی است که لحظات مختلف اتوماسیون را با هم در یک فرآیند جامع تر، END-TO-END، با رعایت قوانین مدیریت شرکتها و اطلاعات، به هم پیوند میدهد. حمایت از این امر جدا از نگرانی بین قوانین نحوه کار و سیستمهایی که از آن پشتیبانی میکنند بوجود میآورد، نیاز به یک الگوی واضح دارد.
در بیشتر شرکتها نقاط کنترل برای اجرای قوانین و سیاستهای حاکمیت شرکتی بر روی انسان متمرکز شده است. آنها بخشی از رابط کاربری برنامههای اصلی کسب و کار هستند. انسانها بخشی از سیستمهای گزارشگری برای اطمینان از پیروی از سیاستها و رویههای تعیین شده هستند. شرکتها بر عملکرد کارگران (انسانها) که دانش و داوری ذهنی خود را برای انجام کار اعمال میکنند، متمرکز میشوند.
یک”chatbot” ممکن است بتواند وضعیت یک سفارش را بررسی کند؛ اما به طور سنتی کار اعتبارسنجی برای اجرای آن در اختیار نیروی انسانی ماهر است. این کار به طور معمول شامل سیستمهای شخص ثالث یا محیطهای دیگری است که نمیتوانند از طریق یک رابط برنامه نویسی یکپارچه شوند.
اتوماسیون هوشمند اجازه میدهد تا این رابطهای کاربر موجود دست نخورده باقی بمانند. همچنین این امکان را می دهد تا روباتهای نرم افزاری عملکردهای مشابه کاربر انسانی را انجام دهند. با این حال چه کسی به روبات میگوید چه کاری انجام دهد؟ این نقش حیاتی حاکمیت اطلاعات است و در نهایت خدمت به عنوان تحول دیجیتال، با اجرای همان قوانینی که برای نیروی انسانی اعمال میشود و اطمینان از همان سطح شفافیت (از جمله مسیرهای حسابرسی، مدیریت سوابق و زنجیره حفاظت برای نحوه برخورد با اطلاعات حساس) به اجرا در میآید. سرمایه گذاری در فناوری جدید بیشتر از همه با اهداف افزایش ظرفیت اجرا (مقیاس پذیری) و چابکی سازمانی انجام میشود. سرمایه گذاریهای فناوری كه میتواند زمان را برای بازار یابی سرعت بخشد و كاركنان را قادر میسازد تا تصمیمهای آگاهانهتری بگیرند. همچنین باعث كاهش هزینههای سربار میشود. توانایی سازگاری و پاسخگویی با توجه به هر رویداد جدید و مطابق با قوانین و سیاستهای موجود برای چابکی سازمانی بسیار مهم است.
بدون دیدگاه