اگر افراد سازمان مطابق روش مناسب عمل کنند، نوآوریها در زمینه BPM تدریجی و مستمر بوده و تحول آفرین(disruptive) نیست. از طرف دیگر هر گاه نوآوری تحول آفرینی ایجاد شود، رهبران کسب و کار از مدیریت فرآیندهای کسب و کار جهت مدلسازی این فرآیند نوآورانه استفاده میکنند. در این مطلب به توضیح تفاوتهای میان نوآوریهای تحولآفرین و بهبود مستمر و نحوه ارتباط BPM با هر دو آنها پرداخته خواهد شد.
آیا نوآوریهای مدیریت فرآیندهای کسب و کار میتواند تحولآفرین باشد؟
پیش از عمیقشدن در این موضوع، ابتدا به تعریف دو مفهوم نوآوری تحولآفرین و بهبود مستمر فرآیند میپردازیم.
- نوآوری تحول آفرین: این نوع نوآوری به معنی ایجاد مدلهای کسب و کار جدید است. پیداکردن فرصتهای بازاری که رقبای بزرگ هنوز آن را کشف نکرده یا اینکه هیچ شرکتی هنوز آن را اجرا نکردهاست. در واقع این نوع نوآوری باعث پیداکردن بازارهای جدید میشود. جهت تسهیل این نوع نوآوری، بسیار مهم است که نیازهایی از افراد را پیدا کنیم که هیچ سازمانی به آنها نپرداخته است.
- بهبود مستمر فرآیند: یکی از پایههای مدیریت فرآیندهای کسب و کار، یعنی بهبود مستمر فرآیند، درمورد تحلیل فرآیندهایی است که در حال اجرا هستند. به این صورت که آنها را مدلسازی میکنیم تا تاخیرات، گلوگاهها و ناکارایی ها را پیدا کنیم. هنگامی که این مشکلات تشخیص داده شدند، میتوانیم فرآیندهای جدیدی را جهت این کمبودها طراحی کنیم. این فرآیندهای بهینهشده، مدلسازی شده تا بتوان به نتایج بهتر رسیده و پس از آن عملکرد بهبود یافته و سوددهتر شود. برای اینکه بهبود فرآیند به درستی کار کند، باید با خودکارسازی همراه باشد. که راهکار آن یکپارچهسازی سیستمها، خودکارسازی فعالیتها و جمعآوری و دادههای عملکردی به طور بهنگام است. با وجود این دادهها، پایش عملکرد فرآیندها و پیداکردن راههای ممکن برای بهبود فرآیند امکانپذیر شده و پس از آن این چرخه دوباره تکرار میشود. همانطور که میبینید، نیازی نیست نوآوریهای مدیریت فرآیندهای کسبوکار بسیار ریشهای باشد. این نوآوریها میتواند تدریجی و مستمر باشد.
BPM چطور باعث نوآوری میشود؟
بهبود مستمر باعث ایجاد نوآوری در مدیریت فرآیندهای کسب و کار میشود
بهبود مستمر، نوآوریهای فرآیندهای کسب و کار را به وجود میآورد. کسانی که با روش اسکرام یا دیگر روشهای چابک آشنایی دارند، میدانند که آنها بر اساس نوآوریهای گامبهگام فعالیت میکنند. تکرارهای زیاد به باعث ارزشمندتر شدن راهکار و توسعه پلهبه پله آن میشود.
براساس این استراتژی اقدام، با اضافه شدن هر ویژگی یا عملکرد، آنها با مشتریان آزمایش میشوند. تنها پس از این است که امکان ادامه یافتن پیدا میکنند. سپس هر مرحله اعتبارسنجی میشود تا به نتیجه نهایی نوآورانه برسیم. حال که شباهتهای میان روششناسی چابک و بهبود مستمر فرآیند شناخته شد، ذکر این نکته این نکته اهمیت دارد: نیازی نیست نوآوری حتما خود، محصول یا خدمتی باشد که قرار است به بازار ارائه دهیم. نوآوری میتواند در مورد روش تولید یک محصول باشد، مانند فرآیندی که تولید مطابق آن اتفاق میافتد.
در اینجا نوآوریهای تدریجی و مستمر BPM تا زمانی که یک فرآیند جدید ایجاد شود، روی هم تجمیع میشوند. حال این فرآیند از فرآیندی که پیشتر داشتیم کاملا متفاوت بوده و دوباره پس از مدتی میتوان تمام چرخه بهبود را دوباره روی آن اجرا کرد.
BPM چطور میتواند از نوآوریهای تحول آفرین پشتیبانی کند؟
همان طور که دیدیم، نوآوری تحول آفرین بر اساس وارد شدن به بازاری است که وارد شدن در آن برای رقبا به صرفه نبوده یا اینکه اصلا وجود نداشته است. این نوآوری می تواند یک کالا یا خدمت نوآورانه که نیازهای مشتری را به طور کاراتر و با قیمت بهتر ارائه میدهد.
پس از پیداکردن بازار و راهکار ورود به آن، باید فرآیند ارائه یا تولید آن را طراحی کرد. بهترین راه برای رفع این نیاز با باید ارزش راهکارمان بالا نشان داده شده و هزینه تولید آن کم شود. جهت رسیدن به این هدف، باید از مدیریت فرآیندهای کسب و کار استفاده کرد.
بدون دیدگاه