پیادهسازی فرآیندکاوی در عمل، در بسیاری از مواقع دشوارتر و پیچیدهتر از چیزی است که انتظارش را داشته باشیم. معمولا مدیران نمیدانند که فرآیندکاوی چگونه به آنها کمک میرساند و متخصصین داده نیز نمیدانند که چه دادهای باید از سیستمهای اطلاعاتی سازمان استخراج کنند. پس از آماده سازی نگاره رویداد، در برخی از موارد نیز کاوشگر فرآیند نمیداند که کدام یک از تحلیلهای حاصل از فرآیندکاوی موردنظر سازمان است و بایدآنها را ارائه دهد. در بسیاری از مواقع نیز شاهد آن هستیم که به دلیل عدم انتقال دقیق مسئله به متخصصین داده، داده استخراج شده ویژگیهای موردنظر جهت تبدیل به نگاره رویداد مناسب را ندارد. پس از انجام تحلیلها و اعتبارسنجی آنها نیز، ممکن است از طرف مدیران ارشد سؤال شود که این نتایج چه تغییری را در فرآیند ایجاد خواهد نمود؟ یا حتی متوجه شویم که هدف مدیران از انجام این پروژه با نتایج ایجاد شده هم راستا نیست.
به عبارتی دیگر، میتوان گفت عدم شفافیت و عدم انتقال صحیح اطلاعات میان اعضای تیم پروژه و ذینفعان آن، موضوع بسیاری مهمی در اجرای پروژههای فرآیندکاوی محسوب میشود. به همین خاطر آشنایی مدیران و رهبران پروژههای فرآیندکاوی با این چالشها، میتواند یکی از عوامل کلیدی موفقیت این پروژهها به شمار رود.
سؤالاتی که پیش از انجام پروژه باید به آنها پاسخ داده شود شامل موارد زیر است:
- فازها و فعالیتهای اصلی پروژه حاضر چیست؟
- آیا بهرهگیری از فرآیندکاوی با اهداف فرآیندی سازمان هم راستا است؟
- آیا مدیران ارشد در اجرای این پروژه همراه هستند؟
- کدام یک از متدولوژیهای موجود برای اجرای این پروژه مناسب است؟
- کدام بخش از فرآیند برای اجرای فرآیندکاوی مناسب است؟
- چه نوعی از داده فرآیندی موردنیاز است؟
- جهت آماده سازی داده برای ورود به فرآیندکاوی چه کارهایی باید انجام شود؟
- چه بخشی از تحلیلهای فرآیندکاوی موردنظر است؟
- نتایج حاصل از تحلیل چگونه باید در سازمان مورد استفاده قرار گیرد؟
- جهت تحلیل داده کدامیک از نرمافزارهای فرآیندکاوی موجود باید انتخاب شود؟
نویسنده: نیلوفر شکیب
بدون دیدگاه