نقش شرکتهای IT در حوزه مدیریت فرآیندهای کسب و کار دقیقا مشابه نقش داروخانه است. بنابراین برای حصول به نتیجهای قابل قبول ابتدا باید به پزشک مراجعه کنیم؛ یعنی همان متخصصین حوزه مدیریت فرآیندهای کسب وکار.
نویسنده: عباس بیات
شرایطی را در نظر بگیرید که افراد بدون مراجعه به پزشک به داروخانه رجوع میکنند و به درمان خویش میپردازند. قطعا چنین عملی با ریسک بالایی همراه است مگر در حالتهایی که بیماریهای جزئی گریبانگیر ما باشد؛ از نظر هزینه نیز ممکن است چندین بار مجبور به مراجعه به داروخانه شویم.
نقش شرکتهای IT در حوزه مدیریت فرآیندهای کسب و کار دقیقا مشابه نقش داروخانه است. بنابراین برای حصول به نتیجهای قابل قبول ابتدا باید به پزشک مراجعه کنیم؛ یعنی همان متخصصین حوزه مدیریت فرآیندهای کسب وکار. شاید بگویید برای برخی مشکلات جزئی میتوان رجوع کرد؛ بله برای مشکلات جزئی که به اندازه کافی خودتان به آن اندازه از دانش مدیریت فرآیندها تجهیز باشید. اگر نیستید قطعا هزینهی بیشتری خواهید پرداخت.
اما پرسش اصلی این است که در چنین شرایطی چه کسی بازنده است؟ شرکتهای IT، شرکتهای نیازمند به BPM و یا متخصصین BPM؟ اگر این شرایط را با دقت بیشتری واکاوی کنیم متوجه خواهیم شد که در بلند مدت، نواقص پروژههای IT محور حوزه BPM که در شرکتها اجرا میشوند، مشخص خواهند شد و احتمال شکست آنها روز به روز بیشتر خواهد شد. چون این پروژهها از پشتیبانی کافی دانش و مفاهیم BPM برخوردار نیستند و نمیتوانند به خوبی اهداف BPM در سازمانها را اجرایی کنند. پس بدین ترتیب بیاعتمادی به BPM در بین افراد، شرکتها و سازمانها افزایش خواهد یافت و اعتبار آن از میان خواهد رفت. بنابراین در سطح بالا، جامعه ضرر خواهد کرد که نمیتواند از مزایای دانش BPM استفاده کند و در سطح بعدی هم شرکتهای IT و هم نیازمندان به آن و هم متخصصین BPM ضرر خواهند کرد. این یک بازی سه جانبه باخت- باخت- باخت برای همه است.
بدون دیدگاه